خلاصه قسمت دهم سریال افسانه جومونگ - دانشنامه دوستداران حقیقت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خلاصه قسمت دهم سریال افسانه جومونگ

ارسال‌کننده : دانش دوست در : 87/10/14 7:22 عصر

خلاصه قسمت دهم سریال افسانه جومونگ
http://daneshname3.ParsiBlog.com/
سریال افسانه ی جومونگ

خلاصه قسمت10/ ده افسانه جومونگ
بانو
یوها به  دیدن پرنس تسو  میاد و حال و احوال ازش میگیره و ملکه از بانو
یوها ،  حال جومونگ رو میپرسه و بهش میگه که نگران نباشه ، پادشاه جومونگ
رو دوباره به قصر بر میگردونه .
وزیر اعظم و یو می یول با هم دیگه پیش
پادشاه میرند و یومی یول موضوع زندان مخفی رو از دوباره بیان میکنه و میگه
که اون زندان مخصوص قصر پیش گویی بوده و افرادی که به طور معمولی نمیتونند
مجازات بشند و از طرفی هم نمیشه اونها رو کشت و باید صبر کرد تا به مرگ
عادی بمیرند ، نگه داری میشند . این افراد برای آینده بویو خطرناک بودند و
به خاطر همین من از این زندان استفاده کردم و در بین این زندانی ها یکی
هست که شما میشناسین و اون هموسو هستش . گیوم وا خیلی جا میخوره و وقتی
میفهمه که هموسو زنده هستش ، با عصبانیت به یومی یول میگه که باید با
استفاده از قدرتت اونو واسم پیدا کنی .



پادشاه گیوم وا شبانه  بانو یوها 
رو صدا میکنه و باهاش درد دل میکنه و میگه که خوابم نمیبره و میخوام یکم
نوشیدنی بخورم تا خوابم ببره و بعد با خودشون در مورد هموسو و خاطرات
گذشته حرف میزنند و هر دو از عشق به هموسو صحبت میکنند.



جومونگ
تصمیم میگیره که به شهر بره تا از مو پال مو شمشیر بگیره و ماری و دو تا
برادرهای دیگش هم میگه که برید موسونگ رو پیدا کنید . جومونگ به شهر میاد
و یه درگیری براش پیش میاد و سه نفر قصد جوونش رو میکنند ، اما جومونگ سه
نفر رو میزنه  و شبانه پیش مو پال مو میاد و ازش درخواست شمشیر میکنه و
بعد از یکم درد دل و عذر خواهی ، مو پال مو قبول میکنه  که برای جومونگ
شمشیر تهیه کنه .



در
قصر ، یانگ پو به تسو میگه که  مجبور شدم و همه چیز رو به وزیر اعظم و
کاهن بزرگ گفتم ، تسو به شدت عصبانی میشه و تصمیم میگیره که پیش یومی یول
بره ، تسو و یانگ پو به قصر پیش گویی میرند و وزیر رو هم صداش میزنند که
بیاد . تسو با حالت نگران از یومی یول و وزیر میپرسه که چیکار میخواین بکنید؟ و اونا در جواب میگن  که ما به
پادشاه چیزی نمیگیم ولی  به شما هم کمک نمیکنیم ، و این موضوع رو بی سر و
صدا نگه میداریم .



بویونگ
پیش هموسو میره و براش غذا میبره و هموسو از بویونگ میخواد که چند تا
وسیله برای نوشتن براش بیاره  … از اون طرف موسونگ در حال قمار بازی گیر
می افته و میخوان بکشنش که برادراش به دادش میرسن و نجاتش میدند . مو پال
مو برای جومونگ شمشیر میاره و  جومونگ شمشیر هارو پیش هموسو میبره و ازش
میخواد که هنرهای رزمی رو یاد بده ، هموسو یه نامه به جومونگ میده و میگه
که اینو به پدرت ( گیوم وا ) بده  ولی نذار که کسی از این ماجرا با خبر بشه .



یون تابال از مریض بودن پرنس تسو به  سوسانو میگه و میگه که بهتره برای  دیدنش به قصر بری ، چون این کار کاملا به نفع ماست ، سوسانو با اینکه زیاد از تسو خوشش نمیاد ، خلاصه قبول میکنه که به دیدن پرنس تسو
بره ، سوسانو با مقداری از گیاهان دارویی به اقامتگاه تسو میره و یکم واسش
نقش بازی میکنه که خیلی نگرانت بودم و ...

 

در
همین حین ملکه هم میاد و سوسانو رو میبینه و حدس میزنه که سوسانو همون
دختری هستش که تسو ازش خوشش اومده . در این ما بین که سوسانو به دیدن تسو
میره ، اوته هم میره سر و گوشی آب میده و ته و توش رو در میاره و میفهمه
که جومونگ واقعا پرنس هستش و این موضوع رو به سوسانو میگه .



جومونگ
شبانه با  پیشکار مادرش (بانو یوها)خارج از قصر قرار میذاره و اون نامه ای
رو که هموسو بهش داده بود رو به خدمتکار مادرش میده و میگه که اینو به
پادشاه برسون و نذار کسی ، حتی مادرم از این موضوع با خبر بشه  . فردای
اون روز یک نامه از طرف یون تا بال در مورد شهر هیون به پادشاه میرسه ،
اما همراه نامه ها یک نامه دیگه هم وجود داشت ، درسته ، همون نامه ای که
هموسو نوشته بود ، داخل نامه ، هموسو از گیوم وا میخواد که به جایگاه 
همیشگی بیاد تا اونو ببینه ، وزیر اعظم از طریق یکی از خدمتکارا اون نامه
رو کش میره و میفهمه که گیوم وا با هموسو قرار گذاشته



شبانه
، پادشاه گیوم وا ، به صورت مخفی از قصر خارج میشه ولی وزیر هم که از این
موضوع با خبر شده ، بر خلاف خواست و گفته ی یو می یول به قصد کشتن هموسو
وارد عمل میشه ، از اون طرف هم که جومونگ و هموسو به محل قرار حرکت
میکنند. در میان راه ، هموسو به جومونگ میگه که داره به دیدار گیوم وا
میره و میخواد جومونگ رو از چنگال مرگ نجات بده و ازش بپرسه که چرا بیست
سال زندانیش کرده . در وسط راه وزیر اعظم که مخفیانه از قصر خارج شده بود
، به  جومونگ و هموسو حمله میکنه ، ولی جومونگ و هموسو از پسشون بر میان و
اونارو شکست میدند.
 

هموسو خیال میکنه که این حمله از طرف گیوم وا بوده ، واسه همین از اون محل درو میشه و دیگه به محل قرار نمیره . هموسو که این جریان رو میبینه  تصمیم میگیره که به جومونگ  هنرهای رزمی رو یاد بده .



یون
تا بال  ، موپال مو رو دعوت میکنه و سعی میکنه که  مو پال مو رو بخره و
بهش پیشنهاد میده که بیاد و برای اونا کار کنه و برای قوم یون تا بال
شمشیر بسازه ، اما مو پال مو عصبانی میشه و قبول نمیکنه  و اون محل رو ترک
میکنه .


 پرنس
یانگ پو و برادر ملکه با توچی یه معامله ای میکنند و قرار میشه که در
مقابل مقداری جواهرات ، تجارت بین بویو و هان به توچی واگذار بشه ، در این
میان ، بویونگ که میاد از توچی و مهموناش پذیرایی کنه ، پرنس یونگ پو ،
بویونگ رو میبینه و شک میکنه بهش



در اواخر قسمت که هفته بعد مفصل تر در موردش میبینیم ، هموسو به جومونگ شمشیر زنی رو یاد میده و مهارتهای جومونگ هموسو رو به تحسین جومونگ وا میداره ...



خلاصه قسمت یازدهم سریال افسانه جومونگ را در هفته بعد ، سه شنبه بخوانید.
 

منبع.وب سایت سریال جومونگ




کلمات کلیدی : جومونگ، خلاصه قسمت های جومونگ، جومونگ دانلود، سریال افسانه جومونگ، جومونگ سانسور، بیوگرافی بازیگران سریال افسانه جومونگ، عکس بازیگران جومونگ